خوشبخت ترین آدم کسی نیست که هیچ مشکلی نداره بلکه کسیه که به مشکلاتش اهمیت نمیده
به من گفته بود (باهاتم تا آخرش) شما خودتان قضاوت کنید آخر باید از کجا میدانستم آخر کارما اینجاست؟ # # # یادمان باشد: وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم ! # # # و آغاز سفر یادم نیست # # # آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش میسپارمت به خودش...! # # # خيالـــت همہ جـــا با مــن است اما... دلم گرماےبودنـــت را مےخواهــد نہ ســـردے خيالـــت را # # # هرچه قدرم دورباشی شب که ماه میتابد به کنار پنجره بیا و نگاه کن دلم خوش است جایی را میبینم که تو هم نگاه میکنی...! # # # تو را به خانـه نميخوانمــ به تنهايے بے پايانمـ بيا "بيا تا برايتـــ بگويمـ چه اندازه تنهايے من بزرگـ استــ و تنهايے من شبيخون حجمــ تو را پيش بينے نميکرد..." # # # سرم که به شانه ات برسد # # # برای خیانت ،
دربرابرش مسئولیم....
دربرابر اشکهایش ؛
شکستن غرورش ،
لحظه های شکستن در تنهایی و لحظه های بی قراریش...
واگریادمان برود !
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
واین بار ما خود فراموش خواهیم شد...!!!
و می اندیشم
کدامین دست مرا
چنین آغشتۀ عشق
در ایستگاهی پیاده کرده است
که ریل هایش
از زاویه خارج شده اند
و من
به آخر دنیا رسیده ام
بی آنکه سفر کرده باشم
چمدان دلتنگی ام را
زیر سر خستگی هایم می گذارم
و بر نیمکتی دراز می کشم
که آسمانش
پر از سوت قطارست هنوز
پلک هایم ترمز می کنند
و در خوابی می افتم
که تمام ایستگاه را
برای پیاده شدنت
با آغوش انتظار
آذین بسته است
و تو در قطار افکار من
در راهی
بوی گل گرفته چشمانم
می شنوی ؟
تمام است:
همه دردها،
همه ی اشکها... .
شب رنگش را مدیون چشمان توست
من....آرامشم را ......
آسمان، برایم سقف نمی شود؟!...
نشود!!!
زمین، زیرِ پایم استوار نیست؟!...
نباشد!!!
این ها به چه کار می آیند؟!
سرم
که روی شانه ات باشد
هیچ چیز نمی خواهم
نه از زمین، نه از زمان
شانه ات بس است !
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــر
به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...
MisS-A |